مسیحیت پارسی persiachristianity

مسیحیت پارسی        persiachristianity
پرچم پرافتخار ایران

دوشنبه

شیعه بودن" از شرایط استخدام در بانک کشور

(به نقل از محبت نیوز)



 


یکی از موسسات مالی و اعتباری شیعه بودن را یکی از شرایط در یک آگهی استخدامی اخیر خود برای جذب متصدی امور بانکی اعلام کرده است.

« محبت نیوز» - یکی از موسسات مالی و اعتباری وابسته به دولت، در عملی غیر قابل توجیه و بر خلاف شعارهای دولت جدید، شیعه بودن را یکی از شرایط در یک آگهی استخدامی اخیر خود برای جذب متصدی امور بانکی اعلام کرده است.

به گزارش انصاف نیوز، در یکی از بندهای شرایط عمومی برای «استخدام متصدی اموربانکی برای شهر تهران»، نوشته شده که فرد باید «متدین به دین مبین اسلام و مذهب شیعه جعفری اثنی اعشری» باشد.

جلال جلالی زاده، نماینده ی پیشین کردستان در مجلس در واکنش به این کار نوشت: «هر روز از این باغ بری می رسد، اخیرن بانک کوثر آگاهی استخدام داده و در آن قید شده که باید متقاضیان شیعه باشند. به راستی خدا رحم به عاقبت مان کند که اگر این طوری پیش برود باید پول ها هم شیعه و سنی شوند. چه می توان گفت جز افسوس به حال کسانی که چنین پیله به دور خود می بندند.

برادر! برو برای کفاری دعا کن که سیستم بانکداری را به ما یاد داده اند، تو هر سهمی که از علم و صنعت تولید کرده ای از مخالفانت دریغ کن اما ما را از محصول زحمت دیگران محروم نکن، بانکداری شیعه و سنی ندارد، تخصص است».



  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

تایید حکم 20 سال حبس برای زندانیان نوکیش مسیحی در دادگاه تجدید نظر

(به نقل از محبت نیوز)



دادگاه تجدید نظر دادگستری شیراز در راستای مسیحیت ستیزی نظام جمهوری اسلامی احکام محکومیت شش تن از نوکیشان مسیحی در مجموع به بیست سال حبس را تائید کرد.

به گزارش « محبت نیوز»، دادگاه تجدید نظر مجموع حکم 20 سال حبس برای زندانیان نوکیش مسیحی در بند عبرت زندان عادل آباد شیراز را مورد تائید قرار داد.


روز شنبه 20 مهرماه 1392 برابر با (12 اکتبر 2013)، دادگاه تجدید نظرِ 6 تن از نوکیشان مسیحی ساکن شیراز در شعبه 15 دادگستری استان فارس ( شهر شیراز ) به ریاست "قاضی حسینی" و "قاضی براتی" برگزار گردید.

بر اساس این گزارش، چهار ماه پس از برگزاری دادگاه بدوی نوکیشان مسیحی آقایان "مجتبی سیدعلاالدین حسین"، "محمدرضا پرتویی (كوروش)"، "وحید حکانی" و "همایون شکوهی" حکم اولیه قاضی مبنی بر مجموع بیست سال حبس در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت.

تائید و اعلام حکم نهایی پس از آن بطور شفاهی به وکیل مدافع این افراد ابلاغ گردید و دیگر جای هیچ اعتراضی نسبت به این حکم وجود ندارد.

دادگاه بدوی این افراد در روز دوشنبه 20 خرداد 1392 برابر با (10 جون 2013) در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی شیراز برگزار و هر چهار نفر آنان به اتهام شركت در جلسات خانگی، تبلیغ و ترویج مسیحیت، ارتباط با سازمان‌های مسیحی در خارج از کشور، تبلیغ علیه نظام و برهم زدن امنیت ملی متهم شناخته شدند و قاضی هر یک آنان را به 3 سال و هشت ماه زندان حکم قطعی محکوم کرد.


این دادگاه همچنین خانم " فریبا ناظمیان" و پسر 17 ساله وی " نیما شکوهی" را که پیش از این با قرار وثیقه آزاد شده بودند را نیز هر یک به دو سال حبس تعلیقی محکوم کرد. خانم " فریبا ناظمیان " همسر زندانی مسیحی "همایون شکوهی" با گذراندن بیش از هشت ماه در بازداشت روز پنجشنبه مورخ 27 مهر ماه 1391 برابر با (18 اکتبر 2012) با سپردن وثیقه سند ملکی بطور موقت آزاد شد و فرزندنش نیما نیز پس از ۳۶ روز بازداشت و بلاتكلیفی با سپردن وثیقه (سند) ۱۰۰ میلیون تومانی بطور موقت از زندان آزاد شد.


حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی شیراز در ارتباط با زندانیان نوکیش مسیحی


لازم به ذکر است آقایان "مجتبی سید علاالدین حسین" و "همایون شکوهی" جدای از حکم بدوی هر یک به 8 ماه مجموعن 16 ماه حبس تعلیقی نیز محکوم گردیدند. این دو نوکیش مسیحی در (اردیبهشت سال ۱۳۸۷) برابر با ( ۱۱ مه ۲۰۰۸) به همراه ۸ تن از دیگر نوكیشان مسیحی ساكن شیراز به اتهام ایمان و باورهای مسیحی بازداشت و از سوی دادگاه به ۵ سال حکم تعلیقی محكوم شده بودند.


گفتنی است در مورخ ۱۹بهمن ماه ۱۳۹۰ ( برابر با ۸ فوریه ۲۰۱۲ ) ماموران امنیتی پس از شناسایی و یورش به منزل یكی از نوكیشان مسیحی در شیراز كه از آن مكان بعنوان كلیسای خانگی یاد می شده جمعی از نوكیشان مسیحی كه به منظور دعا و عبادت در آنجا گردهم آمده بودند را با برخورد و توهین بازداشت نمودند.


همچنین این افراد از زمان بازداشت تا کنون که دوران محکومیت خود را در بند عبرت زندان عادل آباد سپری می کنند تاکنون از حق قانونی مرخصی برخوردار نبوده اند.


به دستور مقامات زندان عادل آباد، جمعی از زندانیان عقیدتی این زندان به یک بند تازه تاسیس با عنوان «بند عبرت» منتقل شده‌اند که گفته می شود این بند از کمترین امکانات برای زندانیان برخوردار است . گفته شده « بند عبرت » محلی برای نگهداری زندانیان که دارای جرم و پرونده مشترک هستند می باشد.


شیراز مركز استان فارس، از شهرهای بزرگ كشور است كه عده بیشماری از اقلیت های دینی و بخصوص نو مسیحیان را در خود جای داده است که این افراد بدلیل اعتقادات دینی خود از سوی دستگاه قضایی مورد آزار اذیت و پیگرد قانونی قرار می گیرند.


در روز چهارشنبه اول آبان ماه سالجاری احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل، سومین گزارش خود درباره وضعیت حقوق بشر درایران را به کمیته سوم سازمان ملل ارائه داد. وی در گزارش تازه خود می نویسد وضع حقوق بشر در ایران همچنیان نگران کننده است و نشانی از بهبود ندارد. محدودیت حقوق اقلیت های مذهبی و آزادی بیان و فعالیت های دینی پیروان مسیحیت، بهائیت، مسلمانان سنی، دراویش و دیگر جوامع دینی غیر شیعه از موارد اعتراضی در این گزارش است. شهید همچنین اعلام کرد دست کم ٢٠ مسیحی در ژوئیه ٢٠١٣ روانه زندان شده اند.


  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

کشیش آمریکایی پس از اعتراض در تهران به آمریکا بازگشت

(به نقل از محبت نیوز)


 


کشیش آمریکایی که برای اعتراض به زندانی شدن چهار زندانی مسیحی و یک وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر به جلوی زندان اوین رفته بود، پس از بازگشت، از نحوه برخورد بازجویان زندان اوین با خبرنگاران گفتگو کرد.

به گزارش «محبت نیوز»، کشیش ادی رومرو، اهل کالیفرنیای جنوبی، پیش از اخراج شدن از ایران روز دوشنبه در تهران دستگیر و بیش از ۲۴ ساعت در بازداشت نگه داشته شد. خود وی می گوید در ایران رفتار خوبی با او داشتند.

 به نقل از خبرگزاری فرانسه، وی در بدو ورود خود در فرودگاه لس آنجلس به خبرنگاران گفت:‌« ما بحث های خوب و طولانی داشتیم. بازجوی اصلی من به خوبی انگلیسی صحبت می کرد. بحث های بسیار بسیار جدی با هم داشتیم. من وقت بسیار خوبی را آنجا گذراندم.»

کشیش رومرو در جلوی درب زندان اوین به زندانی بودن چهار مسیحی و یک وکیل دادگستری اعتراض کرده بود.

او به حامیان و روزنامه نگاران در فرودگاه گفت: «باید کارهایمان را علنی انجام دهیم. راه های متداول بسیار کند هستند. این زمان طولانی برای زندانیانی که در زندان در حال پژمرده شدن هستند و خانواده هایشان که زخم خورده اند بسیار دراز است.

کشیش رومرو با استفاده از تکنولوژی پنج دقیقه از اعتراض خود را بطور مستقیم بر روی اینترنت پخش نمود تا اینکه زندان بانان وی را برای بازجویی به داخل زندان بردند. وی به مدت ۳۲ ساعت در بازداشت نگه داشته شد.

او به همراه یک تور گردشگری از مرز ترکیه به ایران آمد و پس از جدا شدن از آن تور در تهران در خفا مدتی را سپری کرد.

وی در ادامه گفتگو با خبرنگاران گفت:‌« دلیل اینکه الان کمی ژولیده هستم این است که چهار روز را در خیابان های تهران مثل یک فرد بی خانمان گذراندم. تا قبل از اینکه برای اعتراض به جلوی زندان رفتم و دستگیر شدم،‌مثل بی خانمان ها بودم.


وی دلیل این عمل خود را اینطور بیان کرد:‌« عیسی مسیح ما را برای آزادی رهانیده است نه برای اسارت. بسیار مهم است که کلیسا متوجه این موضوع شود و از طرق مختلف بطور علنی وارد عمل شود.»


وی افزود:‌« دیگر کافی است که یک دولت ظالم ملت خود را از داشتن عقاید نیک و آزادی عقیده باز دارد. از خداوند بخاطر این سفری که داشتم ممنونم.»


  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

سه‌شنبه

تجمع جمعی از مسیحیان استکهلم درحمایت از زندانیان مسیحی در ایران

(به نقل از محبت نیوز)




  



جمعی ازمسیحیان فارسی زبان مقیم سوئد در اتحاد و حمایت از زندانیان مسیحی در ایران اقدام به تجمع در یکی از میادین استکهلم نمودند .


« محبت نیوز » - در تاریخ بیستم اکتبر 2013 جمعی از نوکیشان مسیحی مقیم سوئد در میدان سرگل استکهلم طی بیانیه ایی حمایت خود را از زندانیان مسیحی و سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی اعلام داشته و همچنین در اعتراض به بازداشت ، زندان وشکنجه نوکیشان مسیحی خواستار آزادی این زندانیان شدند.


این تجمع با خواندن کلام مقدس انجیل ،بیانیه در حمایت از زندانیان مسیحی و سیاسی ، گزارشی از وضعیت مسیحیان در ایران ، شهادت تنی از حاضران، سرود پرستشی و دعا در انتها به پایان رسید.

  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

قالیباف: مسجد اساس کار جامعه و بشریت در یک نظام اسلامی است

(به نقل از محبت نیوز)




محمدباقر قالیباف شهردار تهران اعلام کرد که شهرداری تهران ساخت ۴۰۰ مسجد را در دستور کار خود قرار داده است.


« محبت نیوز» - به گزارش خبرگزاری مهر، محمدباقر قالیباف گفت: “احداث ۴۰۰ مسجد در دستور کار شهرداری است و این موضوعی جدی است و مسجد را اساس کار جامعه و بشریت در یک نظام اسلامی می‌دانیم و نمی‌خواهیم ساخت یک مسجد در تقابل با بخش‌های مختلف فرهنگی باشد.”


وی با بیان این که “افتخار من است که بچه مسجدی هستم و از سوم ابتدایی مکبر مسجد بودم”، افزود: “بیش از ۱۰۰ مسجد در تهران ساخته شده است و بقیه آن نیز در حال ساخت است و این ادعا که مسجدی ساخته شده تا مجموعه تئاتر شهر از بین برود اشتباه است و این جدل‌های گمراه‌کننده و سیاسی است.”


قالیباف تأکید کرد: “به‌عنوان بچه‌های وفادار به انقلاب و نظام باید مواظب باشیم که کسانی که می‌خواهند شیطنت کنند موفق نشوند و ما را از مدار کار و فعالیت دور نکنند.”


وی همچنین از ساخت ۸۰۰ مناره برای ۴۰۰ مسجدی که مناره ندارند خبر داد.



  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

پنجشنبه

جهت اطلاع رئیس جمهور؛ امام زمان مالک چاه جمکران هم نیست

(به نقل از محبت نیوز)


 

 حسن روحانی احتمالن اولین رییس جمهور در جهان است که معتقد است تمام کشوری که نمایندگی می کند؛ متعلق به یک نفر است و آن یک نفر حتی تابعیت کشور او را هم ندارد !

گزارش ، دیدگاه و مطلب منتشره در این صفحه توسط مدیر وب سایت از میان وبلاگها و یا وب سایت انتخاب و باز نشر شده است . در صورتی که در مورد این نوشته نقد و نظری دارید، می توانید مطالبتان را جهت انتشار برایمان ارسال نمائید .

* تارنگار فردا

« محبت نیوز» - هندیان احتمالن بیش از هر ملت دیگر خدایان متعدد دارند. چند سال پیش یک قاضی هندی دو تن از این خدایان به نامهای رام و هامونا را به دادگاه احضار کرد. دادگاه برای تعیین مالکیت یک قطعه زمین برگزار شده بود که از یک سو شخصی مدعی مالکیت آن زمین بود و از سوی دیگر این دو خدا را مالک حقیقی آن می خواندند. از آنجا که خدایان یک طرف دعوای حقوقی بودند؛ قاضی برای هر دو نفر احضاریه نوشت و چون نشانی معلوم نداشتند، مطابق قانون، احضاریه دادگاه را در مطبوعات محلی منتشر کردند. علی القاعده اگر کسی یا چیزی (در اینجا دو خدای باستانی) مدعی مالکیت مالی باشد، حتما باید بتواند در دادگاه حاضر شود و ادله قانونی هم ارایه دهد.

اگر به نظرتان موضوع مالکیت خدایان و احضارشان به دادگاه شبیه به شوخی است؛ باید بدانید که این شوخی در مملکت ما سابقه چند هزار ساله دارد. در شمال شرق ایران خدایی وجود دارد که حایز تمامی قدرتهای ماورالطبیعه یک خداوند باستانی است و اموال فراوان دارد. کافی است ویژگیهای خدایان ملل قدیم را با این خدای جدید مقایسه کنید تا متوجه شوید که درباره یک خدا صحبت می کنیم.

امام رضا قرنها پیش تنها رهبر یک گروه از شیعیان بود اما امروز پس از هزار و سیصد سال به یک خدای تمام عیار با تمام قدرتها، ویژگیها و زرق و برق یک موجود فراانسانی تبدیل شده. رسم است که وقتی شخص بمیرد اموالش را میان وراث تقسیم کنند. امام رضا قرنها پیش مرد اما از آن زمان دایمن مایملکش در شرق ایران گسترش پیدا کرده و امروز به بخش بزرگی از کشور تبدیل شده.

حتی اگر بپذیریم که جهانی به جز جهان مادی هم وجود دارد؛ نمی توانیم انکار کنیم که شخص مرده به اندازه ی ناچیزترین اشکال حیات در دنیای مادی قدرتی ندارد که اگر داشت مرده نبود و زنده بود؛ پس این تصاحب مال برای یک خدای شیعی یا یک خدای هندو که دستکم در جهان مادی حضور ندارد؛ چه معنایی می تواند داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت که موضوع تصاحب مال به نام خدایان اختراع ملایان ایرانی و هندی و مربوط به دوران جدید نیست. این شیوه از کلاشی و کلاهبرداری سابقه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. تقریبن هر جا که خدایی ظاهر شده؛ عده ای هم نماینده داشته که مسئول تحصیل اموال مردم با نام آن خدا بودند. در مواردی مردم عادی علاوه برنذورات و مالیات مجبور بودند تمام عمرشان را برای این طبقه مفتخور بیگاری کنند (مانند کشاورزان زمینهای موبدان در دوره ساسانی) چون این اموال، اموال شخصی نبوده و به خدایان تعلق داشته. این موضوع را در تمام تمدنهای باستانی از هند و چین و مصر و ایران گرفته تا بین النهرین و حتی تمدنهای باستانی آمریکا مانند اینکاها و ازتک ها می توانیم ببینیم.

چند روز پیش ملا حسن روحانی مدعی شد که ایران به امام زمان تعلق دارد. آقای روحانی البته توضیح نداد که از چه زمان ایران به امام زمان تعلق پیدا کرده؟ مالک قبلی ایران چه کسی بوده که آن را به امام زمان فروخته؟ و اگر ایران متعلق به امام زمان است ما ایرانیان با جد و آباءمان در آن مملکت چکار می کردیم؟

حسن روحانی احتمالن اولین رییس جمهور در جهان است که معتقد است تمام کشوری که نمایندگی می کند؛ متعلق به یک نفر است و آن یک نفر حتی تابعیت کشور او را هم ندارد. برای اینکه امام زمان مالک ایران شود در گام نخست باید شخصیت حقیقی پیدا کند. یعنی از داخل چاه جمکران در قم بیرون بیاید و مدارکی را ارایه دهد که ۱۲۰۰ سال گذشته را در مرخصی بوده و مالک حقیقی ایران هم خود او است. با اینحال شخصیت افسانه ای که با ویژگیهای خدای گونه و با نام امام زمان می شناسیم، یک نماینده خیلی حقیقی به نام "ولایت فقیه" در ایران دارد که به شیوه هزاره های گذشته اموالش را برایش اداره می کند.


ارسطو در تعریف انسان می گفت انسان حیوانی است که منطق می داند. تصور می کنید اگر منطق را از انسان حذف کنیم، چه چیز از آن باقی بماند؟



  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

جزئیات از آخرین وضعیتِ دو تن از بازداشت شدگان مسیحی

(به نقل از محبت نیوز)



  


دو تن از مسیحیان ساکن تهران که از زمان بازداشت، از محل نگهداری و وضعیت سلامت این افراد خبری در دسترس نبوده گفته می شود هم اکنون این افراد در زندان مخوف اوین بسر می برند.

به گزارش « محبت نیوز»، "ابراهیم فیروزی" و "سوادا آغاسر" پس از بازداشت خودسرانه از سوی ماموران امنیتی، برای انجام مراحل بازجویی به سلول انفرادی بازداشتگاه زندان اوین انتقال یافتند.

" ابراهیم و سوادا " که در سی ام مردادماه 1392 برابر با (21 آگوست 2013) توسط ماموران امنیتی در دفتر محل کار یکی از دوستانشان در کرج بازداشت شده بودند، اکنون با گذشت نزدیک به دو ماه خبر می رسد که در بند 209 زندان اوین و در سلولهای جداگانه که امکان هیچگونه تماسی را با هم ندارند بسر می برند .

بنا بر گزارشات، بازداشت غیر قانونی این افراد در حالی صورت گرفت که ماموران امنیتی و لباس شخصی در حین بازداشت فاقد هرگونه حکم قانونی برای دستگیری آنان بوده، به گونه ایی که ماموران، بازداشت شدگان را به مدت سه ساعت در ترافیک های خیابان نگه داشتند تا حکم جلب آنان از مراجع قانونی صادر شود.

ماموران امنیتی همچنین در حین بازداشت " ابراهیم فیروزی" را با اتهامات واهی از قبیل جاسوسی برای موساد – سازمان امنیتی اسرائیل – متهم کردند و پس از آن نیز با سوالاتی پیاپی و بی اساس از وی خواستند تا اعتراف کند که از کدام سازمانهای مسیحی مورد حمایت مالی قرار گرفته که توانسته دوباره کامپیوتر لب تاپ برای خود خریداری کند و همچنین مبلغی را به دیگر دوستان زندانی مسیحی خود بپردازد.

این نوکیش مسیحی پس از هر بار بازداشت، ماموران امنیتی با تفتیش از محل سکونت وی برخی از اقلام و وسایل شخصی از جمله کامپیوتر وی را ضبط و با خود می بردند.

" ابراهیم فیروزی" از فعالان مسیحی است که برای چندمین بار توسط ماموران امنیتی به همراه دو تن دیگر از دوستانش بنامهای مسعود میرزایی و سوادا آغاسر در شهرستان کرج بازداشت شد.

وی این بار نیز پس از بازداشت مجدد همانند دفعات گذشته، برای هفته ها خبری از وی در دسترس نبوده و علیرغم پیگیریهای خانواده از مراجع امنیتی و قضایی اطلاعی از سرنوشت این نوکیش مسیحی به دست نیامده بود.


بر پایه این گزارش این نوکیش مسیحی 28 ساله، پس از گذشت نزدیک به دو ماه چهارشنبه گذشته اجازه یافت تا برای دقایقی با خانواده خود تماس تلفنی بگیرد و آنان را در جریان وضعیت خود قرار دهد و همچنین ملاقاتی نیز با خانواده خود داشته باشد . وی در حال حاضر در بند 209 زندان اوین به سر می‌برد.

طبق حکم دادگاه وی پیش از این به یکسال حبس و دو سال تبعید به شهرستان سرباز واقع در استان سیستان و بلوچستان از استانهای محروم کشور محکوم شد. بازداشت مجدد "ابراهیم" در حالی صورت گرفت که او می‌بایست برای اجرای حکم، خود را به زندان اوین معرفی می‌کرد. وی بارها از سوی ماموران امنیتی به اتهام تبلیغ و بشارت مسیحیت بازداشت شده است. این فعال مسیحی به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی »، «راه اندازی و هدایت تشکل انحرافی تبشیر مسیحیت»، «ارتباط با عناصر ضد انقلاب خارج نشین و شبکه های ضد انقلاب خارجی» و «راه اندازی سایت مسیحی» به زندان و تبعید محکوم شده است.


- ملاقات سوادا با خانواده


"سوادا آغاسر" از مسیحیان ارامنه ساکن تهران می باشد، وی نیز در وضعیت مشابه پس از دستگیری تا مدتها خبری از محل نگهداری و وضعیت سلامت او در دست نبوده و در طول دوران بازداشت ، اجازه هیچگونه تماس با خانواده خود را نداشته است وی نیز هم اکنون در بند 209 زندان اوین در بازداشت بسر می برد.


گفته می شود " سوادا" از چندی قبل اجازه یافت تا تماس کوتاهی با خانواده خود داشته و از وضعیت سلامت خود به آنان خبر دهد. همچنین با پایان یافتن بازجویی‌ توسط بازجویان زندان اوین، خانواده او نیز پس از ماهها توانستند در روز چهارم مهرماه سالجاری (26 سپتامبر 2013) از پشت شیشه و بصورت تلفنی یا وی ملاقات داشته باشند.


اگر چه هنوز هیچگونه دلیلی برای بازداشت وی از سوی مقامات قضایی بیان نشده است اما بر حسب مستندات به نظر می‌رسد بازداشت این شهروند مسیحی ارمنی به اتهام فعالیت هایش در فیس بوک و ارتباط با برخی از مسیحیان فارسی زبان بوده است.


« علی یونسی، وزیر سابق اطلاعات جمهوری اسلامی که چندی پیش طی حکمی از حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران به عنوان دستیار ارشد رئیس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی منصوب شده در تازه ترین اظهارات خود در مصاحبه با روزنامه آرمان (یکشنبه 21 مهرماه) در خصوص حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی ادعا کرده که «نباید فردی به دلیل ترک، بلوچ، کرد یا عرب یا مسیحی و یهودی بودن، از حقوق قانونی خود محروم شود و کسی نباید به دلیل مسیحی یا یهودی بودن برای احراز مناصب و مشاغل سیاسی، اجتماعی، علمی محروم شود و به خاطر عقایدش مورد تبعیض قرار گیرد.»


این اظهارات در حالی صورت می‌گیرد که طی سالهای گذشته با افزایش فشار و تهدید علیه اقلیت‌های دینی به خصوص مسیحیان در داخل ایران، دهها نفر از آنان هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف کشور به سر می‌برند و گزارش‌های زیادی مبنی بر شکنجه‌ جسمی و روحی آنان منتشر می‌شود.



  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

اوباما در تماس تلفنی با روحانی خواستار آزادی "کشیش زندانی" شده است

(به نقل از محبت نیوز)



 

مسر سعید عابدینی، کشیش ایرانی ـ آمریکایی‌تبار که به هشت سال زندان محکوم شده است، گفت رئیس‌جمهور آمریکا در مکالمه تلفنی با حسن روحانی، موضوع آزادی همسرش را مطرح کرده است.


« محبت نیوز» - نغمه عابدینی، همسر سعید عابدینی، کشیش ایرانی ـ آمریکایی‌تبار که به هشت سال زندان محکوم شده است، گفت باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در مکالمه تلفنی ۲۶ شهریورماه با حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، موضوع آزادی رابرت لوینسن و امیر حکمتی، دو شهروند ایرانی ـ آمریکایی‌تبار و همسرش را مطرح کرده است.


به گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، نغمه عابدینی در این‌باره گفت: “ اگرچه چند هفته از مکالمه این دو رئیس‌جمهور می‌گذرد و هنوز سعید آزاد نشده اما من امیدوارم که در مدت چند ماه آینده او آزاد شود.”


همسر سعید عابدینی افزود: “اما اگر این اتفاق نیفتد من ناامید نخواهم شد و همچنان برای آزادی همسرم تلاش خواهم کرد.”

به گفته نعمه عابدینی، در اولین مکالمه تلفنی رییس جمهور ایران با رییس جمهور آمریکا پس از ۳۵ سال در تاریخ ۲۶ شهریور ماه، آقای اوباما خواستار آزادی سه شهروند آمریکایی که در زندان های ایران به دلایل مذهبی و عقیدتی به سر می برند، شد. همچنین چند روز قبل از آن مکالمه تلفنی، حسن روحانی در گفتگویی با شبکه سی.ان.ان نیز با این سوال مواجه شد که آیا می تواند برای آزادی سه آمریکایی تبار ( رابرت لوینسن، سعید عابدینی و امیر حکمتی) که در زندان های ایران به سر می برند، او در پاسخ به این سوال گفت: «در ایران تفکیک قوا وجود دارد و به همین علت دولت حق مداخله در امور قوه قضاییه را ندارد و قوه قضاییه به طور مستقل عمل می کند.» او در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «اگر دولت ها بتوانند کمکی بکنند کار شایسته ای است…. اما ما هم آدم های داریم که در زندان های آمریکا هستند. این درخواست دوجانبه است. یعنی آمریکا هم باید به افرادی که تابعیت ایرانی دارند و در زندان های آمریکا هستند برای آزادیشان کمک کند و ما هم باید به افرادی که تابعیت آمریکایی دارند باید کمک کنیم.»


نغمه عابدینی همچنین گفت: “آقای روحانی تا به حال در صحبت‌هایش نشان داده که خواهان آزادی و ایجاد رابطه دوستی با کشورها است من واقعن امیدوارم در دولت او همسرم که فقط به جرم تغییر دین زندانی شده آزاد شود.”

نغمه عابدینی با اشاره به اینکه همسرش از زمان بازداشت تا کنون از حق ملاقات حضوری و مرخصی برخوردار نبوده است افزود: «ایران دارد غیرقانونی سعید را نگه می دارد. مشکل سعید سیاسی نیست بلکه مشکل او آزادی در انتخاب مذهب است. همین طور سعید شهروند آمریکایی هم هست و ایران نمی تواند او را در زندانش نگه دارد.»

در راستای تلاش برای آزادی سعید عابدینی نوکیش مسیحی، پارلمان اروپا نیز روز پنجشنبه ۱۸ مهرماه با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی این زندانی ۳۳ ساله شده است. در این بیانیه آمده است که این کشیش باید «بدون فوت وقت» آزاد شود.

سعید عابدینی اوایل مهر ۱۳۹۱ در منزل پدری‌اش بازداشت شده است. وی قبل از سال ۱۳۸۵ کلیسای خانگی داشته و در این راستا فعالیت می‌کرده است. پس از آن به خارج رفته که پس از بازگشت بازداشت شده است.

“تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت کشور و تبانی جهت ارتکاب جرم” از جمله اتهاماتی است که از سوی دادگاه علیه سعید عابدینی اعلام شده است.

دادگاه در بهمن ماه ۱۳۹۱ عابدینی را به هشت سال حبس محکوم کرد. در سال‌های اخیر ده‌ها نفر از اعضای کلیساهای خانگی در شهرهای مختلف ایران بازداشت شده‌اند.


  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

محمّد ابن عبدالله (قسمت سوم)


دوستان درود

در پست قبلی گفتیم که پس از آنکه محمد بُتها را تکریم کرد، قریشیان هم از آزار نومسلمانان دست برداشتند و اعزامیان به حبشه به مکه مراجعت نمودند. اما محمد که از اینکار خود پشیمان شده بود پس از چندی اعلام کرد که آیاتی را که در تکریم بتها آورده است، شیطان در دهان او گذاشته و از جانب خدای او نبوده است. پس قریشیان هم دشمنی با محمد و پیروانش را از سر گرفتند. اما ابوطالب و خدیجه با نفوذی که در مکه داشتند از جان محمد محافظت میکردند. در نهمین سال پیامبری محمد، ابوطالب و خدیجه هر دو درگذشتند و محمد بی پشتیبان شد. رهبری خاندان بنی هاشم نیز به "ابولهب" برادر ابوطالب سپرده شد که از دشمنان محمد به شمار میرفت. پس ماندن مسلمانان در مکه بیش از آن جایز نبود. درعربستان هر سال افراد زیادی به قصد تجارت یا حج از یثرب (که بعدها مدینه نامیده شد) و شهرهای دیگر به مکه سفر میکردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و در بلندای عقبه در دامنۀ کوه منا با گروهی از مردم یثرب که بیشتر از قبایل "اوس" و "خزرج" بودند ملاقات کرد. محمد موفق شد هفتاد و پنج تن از ایشان را تحت تاثیر قرار دهد و حمایتشان را جلب کند. پس ایشان پیمان بستند که از محمد و پیروانش حمایت کنند. پس از آن محمد شخصی به نام مصعب بن عمیر را به یثرب یا همان مدینه فرستاد تا با قبایل دیگر دیدار کند و اسلام را در میانشان تبلیغ کند و حمایت ایشان را نیز جلب کند.

سال بعد هنگامی که گروهی از اهالی یثرب برای حج به مکه رفته بودند، محمد شبانه و بصورت پنهانی با آنها ملاقات کرد و با ایشان پیمان بست که درصورتی که از او و پیروانش حمایت کنند، مسلمانان نیز با دشمنان آنها بجنگند و همواره متحد و پشتیبان ایشان باشند. پس از این پیمان محمد و پیروانش به مدینه مهاجرت کردند. آزادی محمد و پیروانش در مدینه، موجب شد تا چهرۀ حقیقی خود را آشکار سازند و اسلام رنگ دیگری به خود بگیرد. شرایط تغییر نموده بود. دیگر محمد لازم نداشت که در کوچه های مکه به تلاوت آیات مشغول باشد. شمشیرزنانِ قبائلِ اوس و خزرج با لبه تیز شمشیر و خنجر و نیزه ، مفاد و درون مایه آیات قرآن را بر دگراندیشان تحمیل می نمودند. صلح جویی و آیات الرحمان و الرحیم در بعد از"فرار بزرگ" یا هجرت مسلمانان، در مدینه جایی برای حوزه عمل نداشتند. آیاتی مثل" الذین آمنو" به "و الذین کفرو" تبدیل شد. آیات "الرحمن الرحیم" و آیات صلح جویانه در تبلیغ و ارشاد تبدیل شد به آیات جهاد و قتال و غنیمت گیری! هر روز جنگی و نزاعی ، هر روز غارتی وچپاولی تا که سرانجام دامنه آیات مدنی و قتال به سراغ هدفی بسیار پولدار و زمیندار یعنی قوم ثروتمند یهود رفت. «لا اکراه فی الدین» تبدیل شد به « اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم... (هر كجا بر ايشان دستيافتيد آنان را بكشيد و بيرون برانيد) 191 بقره» . همان خدایی که در سورۀ رعد آیۀ 7 میگفت: "[ای پیامبر] تو فقط هشدار دهنده ای" ، وقتی در مدینه جایگاهی به دست می آورد رنگ عوض میکند و در سورۀ مائده آیه 33 میگوید: "سزای کسانیکه با الله و رسولش نزاع میکنند اینست که كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت". اما چطور اللهِ رحمان و رحیم مکه در مدینه تبدیل به یک جانیِ خشن و بی رحم شد؟

آنچه تمایز و اختلاف در مفاهیمِ و مفاد آیات مکی و مدنی ایجاد می نماید شرایط سیاسی و دنیوی در مدینه بود. این شرایط کاملا زمینی بود و اندیشه بر گرفته از آیات مکی و مدنی هم کاملا زمینی بوده است. اگر در مدت 13 سال تبلیغ در مکه ، محمد نیاز داشت از آیات صلح جویانه در تبلیغ و ارشاد بهره بجوید، بعلت تنهایی و بی کسی بین همشهریان و اقوام خود بود. اما این شرایط در مدینه با اتحاد با قبائل اوس و خزرج بصورت دیگری رقم خورد و آیات قتال و جهاد پی آمد این اتحاد بود. انتساب این قبیل دوگانه گوییها به خالق، ناشی از ابداع ذهنی الله و جبرئیل بوسیله محمد در بینش خود خدابینی او بوده است.





















  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

محمّد ابن عبدالله (قسمت دوم)


 






دوستان خوبم درود

در پست قبلی گفتیم که محمد بن عبدالله چنانکه مسلمانان میپندارند مردی مقدس و بیگناه نبود و برای اثبات این مدعا در چندین پست متوالی به بررسی نقاط سیاه زندگی او میپردازیم.

ماجرایی که اکنون از آن سخن خواهیم گفت، در تاریخ به ماجرای «غرانیق» معروف شده است. پیش تر گفتیم که در سالهای اولی که محمد مردم را به پذیرش اسلام دعوت میکرد، به غیر از نزدیکانش که به ظاهر یا به واقع به پیامبری او ایمان آورده بودند، بقیه مردم مکه و قبیلۀ قریش او را مسخره میکردند و به خودش و پیروانش توهین میکردند. این باعث شد که تعدادی از مسلمانان که از این وضع خسته شده بودند از مکه به حبشه عزیمت کنند. اما محمد که درصدد یافتن راهی برای جلب نظر قریشیان و مکیان بود تصمیم میگیرد با تکریم بتهای ایشان، دوستی و مراودتشان را دوباره بدست آورد و همچنین اعتماد ایشان را نسبت به خدای خود جلب کند. پس در یكى از روزها كه او در كنار كعبه نشسته بود و گروهى از قریش در نزدیكى او بودند ناگهان اعلام میکند که سوره «النجم» بر وى نازل شده است و شروع به خواندن میکند: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى: قسم به آن ستاره وقتى كه فرو رود كه رفيقتان نه گمراه شده و نه به باطل گرويده است، و نه از روى هوس سخن مىگوید. و در ادامه در آیات نوزده تا بیست و یک میگوید: «افرایتم اللات والعزى»، «و مناة الثالثة الاخرى» ، یعنی: مرا از لات و عزى، و منات آن سومين ديگر خبر دهيد. «لك الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى» یعنی: آن بت ها والایند و همانا شفاعت آنها پذیرفته است. بعد از آن محمد به سجده می افتد و قریشیان نیز که از گفته او خشنود شده بودند با او به سجده افتادند. محمد بن جریر طبری، تاریخ نگار مشهور مسلمان در کتاب معروف خود "تاریخ طبری" این واقعه را به طور کامل شرح میدهد. به تاریخ طبری-جلد 3-صفحه881-883 مراجعه کنید. 

این آیات و این عمل محمد به این معنی بود که او بت های سه گانه را برای میانجیگری و رستگار شدن پذیرفته است. بالطبع قریش هم از آزار نومسلمانان دست برداشت و اعزامیان به حبشه به مکه مراجعت نمودند. اما برخی از یاران محمد مانند عمر، حمزه و علی که اهل مدارا نبودند بخاطر تغییر موضع از محمد انتقاد کردند. همچنین یهودیان که در انتظار منجی بودند و از این بابت محمد را زیر نظر داشتند او را سرزنش نمودند. پس محمد پشیمان شد و درصدد چاره برآمد. صحیح البخاری در اینباره چنین می نویسد: محمد دریافت که چگونه کل رسالت پیامبری اش به خطر افتاده است گفت: «من سخنی را از خدا جعل کرده ام و آنچه او نگفته است را به او نسبت دادم.» به البخاری جلد 5 حدیث 4141 مراجعه کنید.

در تاریخ طبری نیز در اینباره چنین میخوانیم: پس از اینکه محمد به قرائت آیه غرانیق پرداخت، شبی جبرئیل بر او نازل و گفت: محمد آیا میدانی چه کرده ای؟ من هیچگاه آیه ای را که خواندی از جانب الله برای تو نیاورده بودم. مطالبی را که تو بر قریش گفتی از الهامات الله نبودند!

پس محمد در توجیه سخنان خود این آیه را برای مسلمین آورد: «وَ ما أَرْسَلْنا من قَبْلِكَ من رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ الله ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ الله آياتِهِ وَ الله عَلِيمٌ حَكِيمٌ» یعنی: پيش از تو رسولى يا پيغمبرى نفرستادهايم، مگر آنكه وقتى قرائت كرد شيطان در قرائت وى القاء كرد خدا چيزى را كه شيطان القا كرده باطل میكند سپس آيه هاى خويش را استوار میكند كه خدا دانا و حکیم است. 

کتاب مشهور "آیات شیطانی" نیز به زیبایی به ماجرای غرانیق میپردازد. تا قبل از انتشار این کتاب، کمتر مسلمانی در قرن حاضر از این ماجرا آگاهی داشت چرا که مدتهاست این آیه از قرآنها حذف شده است و به همین دلیل آیت الله خمینی حکم قتل سلمان رشدی نویسندۀ این کتاب را صادر کرد، به قول حافظ "جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد"! اما بر پایه نوشته طبری ، محمد پس از رد آیات غرانیق خود عنوان «آیات شیطانی» را برای آیات غرانیق بکار برده است.

بعد از آن محمد در ادامۀ سورۀ نجم آیات غرانیق را نسخ کرد و آیاتی کاملا متضاد با مفهومی کاملا متفاوت که شفاعت و حقانیت بتها را نفی میکردند قرار داد. گرچه امروزه مسلمانان بسیار میکوشند تا این واقعه را انکار کنند، اما عملا موفق نمیشوند چرا که شواهد تاریخی بسیار محکمی بر این واقعه دلالت میکند. و اما در مورد مسلمانانی که ساختگی بودن دین اسلام را نمیپذیرند و مانند پیامبرشان ادعا دارند که شیطان این آیات را بر زبان محمد جاری ساخته، این پرسش مطرح است که آیا امکان ندارد آیات دیگری از قرآن را نیز شیطان بر زبان پیامبر جاری ساخته باشد؟ مثلا آیاتی که تجاوز به اسرا و کنیزان را مجاز میداند و یا آیاتی که به کشتار غیر مسلمانان امر میکند؟ ایشان چگونه میتوانند به دیگر آیات قرآن اعتماد کنند؟

برای شناخت بهتر پیامبر اسلام، از شما دعوت میکنیم قسمت سوم «محمّد ابن عبدالله» را در پست بعدی بخوانید.






 ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

محمّد ابن عبدالله (قسمت اول)






دوستان درود

شیعیان مسلمان معتقدند که از آغاز تاریخ بشر تا به پایان آن تنها چهارده معصوم در دنیا وجود داشته که اولین آنها محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام است. معصوم به معنیِ بازداشته شده از گناه است ، کسی که در عمر خود گناه نکرده باشد. با نگاهی بر زندگی محمد درمی یابیم که او نه تنها بی گناه نبود بلکه مردی قدرت طلب و بی رحم، دروغگو و فرصت طلب، غارتگر و راهزن، و شهوتران و کودک باز بود.

اگر بخواهیم ادعای رسالت محمد را ریشه یابی کنیم باید از کودکی و نوجوانی اش شروع کنیم. از همان پسر یتیم و بیچاره که دوران نوجوانی و بخشی از جوانی اش را در صحرا به چوپانی و در تنهایی و حسرت سپری کرد و در سکوت صحر به تمام سختی ها و بدبختی خود و آرزوهای به دست نیامده اش می اندیشید . او در بیست و پنج سالگی به خدمت تاجری به نام صائب در آمد و به همین واسطه پایش به بازار مکه باز شد و در آنجا با زنی ثروتمند به نام خدیجه آشنا شد. خدیجه او را به شتربانی کاروانش گماشت و سپس به تصدی کاروان و در نهایت او را به بازرگانی گمارد. در همین زمان محمد رابطه خود را با یهودیانی که به آنجا می آمدند بیشتر کرد تا اصول دین آنها را فرا بگیرد . در این زمان محمد به ادعای پیامبری فکر میکرد و آن را در ذهن خود پرورش می داد . خدیجه در این میان به محمد علاقه نشان میداد و محمد هم که بواسطه او از فقر و تنهایی نجات یافته بود و در کنار او صاحب قدرت بیشتری می شد به این ابراز علاقه جواب مثبت داد. پس از ازدواج با خدیجه، محمد با ورقة بن نوفل، پسر عموی خدیجه که دانشمندی مسیحی بود آشنا شد و داستان زندگی عیسی مسیح و همچنین بسیاری از داستانها و احکام تورات را از وی آموخت. او در سن چهل سالگی ادعای پیامبری کرد و همسرش مطابق معمول از او حمایت کرد. اما بقیه مردم مکه و قبیلۀ قریش در برابر این ادعای محمد او را مسخره کردند و طی 3 سال او فقط توانست 13 نفر را به آیین خود درآورد. اگر بخاطر نفوذ خدیجه و به احترام ابوطالب نبود اهالی قریش حتما او را میکشتند چرا که به مقدساتشان توهین میکرد. اما با وجود همۀ محبت و حمایت خدیجه، محمد دل در گرو دختر عموی خود "ام هانی" داشت و به خدیجه خیانت میکرد. داستان از این قرار است که محمد پیش از ازدواج با خدیجه از ابوطالب دخترش را خواستگاری کرد اما ابوطالب به دلیل بی بظاعتی محمد مخالفت کرد. پس از مدتی محمد با خدیجه ازدواج کرد و دختر عمویش با مردی به نام هبير. اما بعد از ازدواج هم محمد دائما به دیدن دختر عمویش میرفت تا اینکه یک شب او را در خانه تنها یافت و شب را در خانۀ او ماند. (شایان ذکر است که ام هانی در آن زمان مسلمان نبوده و در سال هشتم بعد از هجرت مسلمان میشود.) اما خدیجه که نگران جان او بود چند نفر را فرستاد تا شبانه همه جا را بگردند و محمد را پیدا کنند. پیش از طلوع آفتاب محمد را در منزل ام هانی پیدا کردند و به خانه بردند. وقتی خدیجه از او میپرسد که در خانۀ ام هانی چه میکرده، ادعا میکند که آنشب با "خَر" به معراج رفته (!!!!!!) و تمامی شب با جبرئیل در معراج بوده و هنگام برگشت آن خَرِ بالدار او را در خانۀ «ام هانی» پیاده کرده است!!!

در مورد داستان کمدی تخیلی معراج در آینده پست کاملی خواهیم گذاشت. اما ماجرای رابطۀ محمد با ام هانی شروعیست برای شناخت چهرۀ واقعی پیامبر اسلام که از شما دعوت میکنیم قسمت دوم آن را در پست بعدی بخوانید.







  ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

یکشنبه

چگونه مسیحی شوم؟

(به نقل از محبت نیوز)



انجیل به معنای "خبر خوش" است. در واقع بهترین خبری است که میتوانید بشنوید.

كلام خداوند میفرماید، " اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، "نجات" خواهی یافت. چونکه به دل ایمان آورده میشود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود بجهت نجات. (رومیان ۹-۱۰)

بهترین راه برای اجرای این واقعیات، " دعا " کردن است. همانطور که پولس نوشته است:" زیرا هرکه نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت. (رومیان ۱۰-۱۳)

قلب خود را با فروتنی واقعی به خدا تقدیم کنید، زیرا " قربانی های خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد."

اگر براستی می خواهید به خانواده خداوند عیسی مسیح بپیوندید با فروتنی چنین دعا کنید:


† خدایا اعتراف میکنم که بیشتر عمرم را برای خودم زندگی کردم. حتی در بهترین لحظات زندگیم نیز به تو اندک توجه کردم و تو را جلال دادم. بسیار دفعات گناه کردم، بیشتر از آنچه که بتوانم بشمارم، و برای رهایی از مرگ ابدی که بخاطر گناهانم لایق آنم هیچ راهی ندارم. از تو بسیار ممنونم که آنقدر مرا دوست داشتی که عیسی، پسر یگانه ات را فرستادی تا بخاطر گناهان من روی صلیب بمیرد. کسی که باید روی صلیب میمرد، من بودم و او جای مرا گرفت تا من بتوانم مجاناً بخشیده شوم. لطفاً گناهان مرا ببخش ای پدر. دیگر نمیخواهم زندگی خود محوری داشته باشم. باقی روزهای زندگی ام را میخواهم برای خداوند عیسی مسیح زیست کنم. حضور روح القدس تو را بر زندگی ام میخواهم. آمین


اگر این دعا را انجام دادید، این وعده ایست که از کتابمقدس میتوانید همواره بخاطر نگاه دارید:

"اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد."


   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

شنبه

RoholGhodos mara Lams Nama. روح القدس مرا لمس نما

فلاحیان: به امام گفتم کار در وزارت اطلاعات با تقوا جور درنمی‌آید

(به نقل از محبت نیوز)




وزیر پیشین اطلاعات : "نیروهای وزارت اطلاعات" این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند، مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آن‌ها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.



« محبت نیوز» - علی فلاحیان وزیر پیشین اطلاعات٬ سعید امامی را یکی از مدیران «موفق» این وزارتخانه معرفی کرده و گفته که «کار در وزارت اطلاعات با تقوا جور درنمی‌آید.»

به گزارش دیگربان، آقای فلاحیان روز جمعه (۱۹ مهر) در گفتگو با برنامه تلویزیونی «شناسنامه» درباره فعالیت‌های وزارت اطلاعات دوران خود و «قتل‌های زنجیره‌ای» سخن گفته است.

مهمترین گفته‌های علی فلاحیان:

● آنها {عاملان قتل‌های زنجیره‌ای} به حساب خودشان برخی از اشخاص را به دلیل صحبت‌هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می‌دانستند و فکر می‌کردند اگر آنها را بزنند بقیه ساکت می‌شوند.

● آنها {عاملان قتل‌های زنجیره‌ای} این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند، مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آن‌ها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.

● تاثیر این اتفاق {فتل‌های زنجیره‌ای} روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی‌دهد. ما در وزارت اطلاعات عملیات نداریم.

● سعید امامی از مدیران ما بود و مدیر موفق و خوبی بود اما بعدن در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای متهم شد که دست داشت اما آن زمان در وزارت اطلاعات مسئولیتی نداشت.

● برای قتل‌های زنجیره‌ای انگیزه‌های مختلفی مطرح شد اما یکی از آن علت‌ها زیاده روی در بحث اسلام و دین عده‌ای بود نتوانستند آن را تحمل کنند.

● در وزارت اطلاعات به دنبال این بودیم که شرایط این وزارت مانند ساواک و سازمان‌های دیگر کشور‌ها نشود و در آنجا ماندگار شدیم.


● هرگز در ابتدای تشکیل وزارت اطلاعات از نیروهای ساواک استفاده نمی‌شد.

● بخشی از حرف و حدیث آن دوران وزارت اطلاعات به علت دشمنی و نا‌آگاهی برخی بود.

● بنده یک طلبه هستم و کار اقتصادی نمی‌کنم و کارم کار تحقیقاتی است.


● شأن من این نیست که وارد کار تجاری شوم. اما باید اطلاعات اقتصادی باید داشته باشیم.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

برگزاری کنفرانس ضدصهیونیستی در ایران لغو شد

(به نقل از محبت نیوز)


 




 مقامات ایران دستور لغو برگزاری کنفرانس سالانه ای را صادر کرده اند که قرار بود به نام «افق جدید» کنفرانسی «ضد صهیونیستی» باشد.

« محبت نیوز» - از ٦٣ شخصیت از سراسر جهان برای شرکت در این کنفرانس دعوت شده بود. برخی ناظران این تصمیم را اقدامی ارزیابی کرده اند که دولت جدید حسن روحانی برای قرار دادن کشور در مسیری جدید برگزیده است.

به گزارش صدای امریکا، چهره های تندرو و افراطی جمهوری اسلامی موجی از انتقادهای شدید و خصمانه را متوجه تصمیم لغو این کنفرانس از سوی وزارت امور خارجه کرده اند. تارنماهای حامی برگزاری این همایش از لغو برگزاری این کنفرانس به شدت انتقاد کرده اند. نادر طالب زاده، یکی از چهره های اصلی برگزاری این کنفرانس گفته است لغو برگزاری این همایش «اشتباه بزرگی بود که دولت مسئول آن است». وی «لغو جشنواره ضد صهیونیستی افق نوین» را «فاجعه» خوانده است.

تارنمای جهان نیوز روز جمعه ١١ اکتبر نوشت وزارت امور خارجه ایران تصمیم گرفت برگزاری این همایش را در تهران لغو کند، چون تصور می کرد این کنفرانس سیاست دولت «برای تعامل با جامعه بین الملل» را تضعیف می کند.

کنفرانس ضد ضهیونیستی برای اولین بار در سال ٢٠٠٥ برگزار شد. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران از این همایش برای مطرح کردن دیدگاه های خود و لفاظی علیه اسرائیل بهره می جست. احمدی نژاد در همین کنفرانس «هولوکاست» را افسانه خواند و خواهان «پاک شدن اسرائیل از نقشه جهان» شده بود.

آقای روحانی رویکرد به نسبت میانه روتری را در قبال غرب نشان داده است و در مصاحبه اخیر خود به وجود تراژدی تاریخی هولوکاست اذعان کرد.

روزنامه دیلی استار نوشت پای پیش گذاشتن های روحانی به سوی غرب ظاهرن از حمایت آیت الله خامنه ای برخوردار است، و تا زمانی که چنین حمایتی باقی است، واکنش های منتقدین نخواهد توانست کوشش های روحانی برای کاهش تنش با جهان را مختل کند.

جناح های تندرو ضمن حمله به حسن روحانی او را به امتیاز دادن به غرب متهم می کنند.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

تاييد قانون جنجالی درباره ازدواج فرزندخوانده با سرپرست

(به نقل از محبت نیوز)




اين قانون با مخالفت گسترده بسياری از فعالان سياسی و اجتماعی و به‌ويژه مدافعان حقوق کودکان مواجه شد که چنين ازدواجی را به دلايل اخلاقی و انسانی محکوم می‌کردند.

به گزارش « محبت نیوز» به نقل از رایو اروپای ازاد، سايت اينترنتی شورای نگهبان گزارش داده که اين شورا مصوبه جنجالی مجلس شورای اسلامی را که بر اساس آن ازدواج فرزندخوانده با سرپرست، بنا به رای دادگاه امکان‌پذير خواهد بود، تاييد کرده است .

اين قانون که "لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست" نام دارد، از سوی شورای نگهبان مخالف شرع و قانون اساسی شناخته نشده است .


اين لايحه از سال ۱۳۸۸ به تصويب مجلس شورای اسلامی رسيده بود، اما چون در مصوبه‌های قبلی، ازدواج فرزندخوانده با سرپرست مطلقا ممنوع شده بود، شورای نگهبان آن را مغاير با شرع اسلام و قانون اساسی تشخيص داده و رد کرده بود.




نمايندگان مجلس شورای اسلامی، يکشنبه ۳۱ شهريور ماه، اين لايحه را تصويب کردند .


بر اساس قوانين ايران، اين لايحه پس از تصويب مجلس و تاييد شورای نگهبان به قانون تبديل شده است و هم اکنون برای ابلاغ از سوی رييس جمهوری به دستگاه‌های اجرايی از جمله وزارت دادگستری، به دفتر حسن روحانی ارسال خواهد شد. این در حالی است که معاون حسن روحانی اجرای این مصوبه را دارای «تبعات ویرانگر» توصیف می‌کند.


تصويب اين لايحه در مجلس، اعتراض فعالان حقوق کودکان در ايران را موجب شده است.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

جمعه

عفو بین‌الملل: خشونت علیه مسیحیان مصر همچنان ادامه دارد

(به نقل از محبت نیوز)




 سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای حکومت مصر را متهم کرد که پس از سرنگونی محمد مرسی نتوانسته است خشونت اسلامگرایان علیه جامعه مسیحیان این کشور را متوقف کند. همچنان مسیحیان مصر کشته و کلیساها به آتش کشیده می‌شوند.

« محبت نیوز» - به‌ گزارش خبرگزاری آلمان، عفو بین‌الملل در این بیانیه که روز چهارشنبه، ۱۷ مهرماه (۹ اکتبر) در لندن منتشر شده، آورده است که موج ویرانگر خشونت از سوی طرفداران مرسی علیه اقلیت مسیحی قبطی در میانه ماه اوت شکل گرفته است.

به گزارش زمانه به‌ گفته این سازمان مدافع حقوق بشر پس از سرکوب یک تجمع اخوان المسلمین توسط نیروهای امنیتی مصر، اسلامگرایان به تلافی مؤسسات مسیحی را مورد هدف قرار دادند که دست‌کم چهار نفر کشته شدند و به ۴۳ کلیسا نیز آسیب وارد شد.

همچنین به ۲۰۰ مغازه و ساختمان قبطی‌ها حمله شده است.


یک نهاد متعلق به جوانان قبطی از “جنگ تلافی‌جویانه” اخوان المسلمین علیه جامعه مسیحی قبطی در اواسط ماه اوت خبر داده است.


عفو بین‌الملل نوشته است با این حال پلیس و نیروهای ارتش اقدام مؤثری انجام نداده‌اند.


سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه خود آورده است: “می‌بایست تدابیر فوری در برابر حملات مذهبی علیه اقلیت‌ها اتخاذ شود.”


پیش از این نیز سازمان عفو بین‌الملل روز سه‌شنبه (۲۰ اوت/ ۲۹ مرداد) در لندن خواستار اقدامات فوری دولت مصر برای حفاظت از جان و مال مسیحیان شد. این سازمان تهاجم‌های اخیر هواداران حزب اسلام‌گرای اخوان‌المسلمین به مسیحیان را "خشونت دینی بی‌سابقه" نامیده است.


گفته می‌شود ۱۰ درصد جمعیت ۸۰ میلیون نفری مصر را مسیحیان قبطی تشکیل می‌دهند.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

روحانی حوزه علمیه قم بزرگترین رهبر اهل سنت را به شیعه شدن دعوت کرد

(به نقل از محبت نیوز)



یک فعال حقوق بشر این پیام را بیشتر" خنده دار" توصیف می کند و معتقد است معنی این پیام آن است که آنها مذاهب دیگر را بر نمی تابند و می خواهند تمام مردم کشور را به شیعه تبدیل کنند.

عکس - مولوی عبدالحمید، بزرگترین رهبر مذهبی اهل سنت بلوچستان

« محبت نیوز» -- در برخی از سایت های اینترنتی امروز – به نقل از "شیعه آنلاین" – خبری منتشر شده بود مبنی بر اینکه در آستانه عید غدیر یکی از روحانیون حوزه علمیه قم بنام حجت الاسلام محمد امیری سوادکوهی ، در پیامی که برای مولوی عبدالحمید بزرگترین رهبر مذهبی اهل سنت بلوچستان فرستاده است او را به "مذهب اهل بیت " دعوت کرده است.


این روحانی شیعه در پیامش آرزو کرده است که " همه مسلمانان امر خدا و رسول را به گوش جان خریده و همگان وارد مذهب اهل بیت علیهم السلام ( که جز آن را طبق قرآن مجید ، خدای متعال از احدی نمی پذیرد) شوند... تا طنین دل انگیز اشهد ان علی ولی الله از گلدسته های همه مساجد جهان علی الخصوص مسجد مکی و مدنی ، طنین انداز شود."

طرح این نوع مطالبات از جانب گروههائی از روحانیون شیعه در شرایطی ارائه می شوند که روحانیت اهل سنت در ایران سالهاست نسبت به تبعیضات دینی در کشور بویژه علیه سنی ها اعتراض دارند و تا کنون بارها در اطلاعیه های متعددی این ناخشنودی ها را بگوش همگان رسانده اند.


رادیو بخش فارسی خبرگزاری فرانسه در گفتگوئی با رحمان جوانمردی فعال حقوق بشر در هلند ، وی این پیام را بیشتر" خنده دار" توصیف می کند و معتقد است معنی این پیام آن است که آنها مذاهب دیگر را بر نمی تابند و می خواهند تمام مردم کشور را به شیعه تبدیل کنند.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

پارلمان اروپا خواستار آزادی "کشیش سعید عابدینی" شد

(به نقل از محبت نیوز)



پارلمان اروپا از ایران خواسته است تا سعید عابدینی کشیش ایرانی‌‌تبار ساکن آمریکا را که به جرم تاسیس کلیساهای زیر زمینی در ایران زندانی است آزاد کند.

« محبت نیوز» - به گزارش صدای امریکا خبرگزاری فرانسه خبر داد، اعضای پارلمان اروپا روزپنجشنبه در قطعنامه ای گفتند سعید عابدینی، که از اسلام به مسحیت گروید، و نیز تمام کسانی که به دلیل باورهای مذهبی شان زندانی شده اند، باید بی درنگ آزاد شوند.

در قطعنامه گفته می شود این نگرانی وجود دارد که ممکن است عابدینی در زندان «زیر خشونت جسمی و روانی» قرار گرفته باشد.

در شهریور سالجاری شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران بدون توجه به ایراداتی که به دادنامه بدوی صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران وارد بود، رای دادگاه بدوی را عینن تایید کرد؛ بنابراین کشیش سعید عابدینی به هشت سال حبس قطعی محکوم شده است.»

پیش از این نیز بیش از ۸۰ نماینده کنگره آمریکا از جان کری وزیر خارجه ایالات متحده خواستند که برای آزادی این کشیش ایرانی-آمریکایی از هیچ تلاشی دریغ نکند.


وزارت خارجه آمریکا هم پیشتر با ابراز نگرانی از سرنوشت سعید عابدینی خواستار آزادی وی شده بود.


کشیش سعید عابدینی در جریان سفری که «برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه» به ایران داشته است، از ۵ مهر ماه 1391 در زندان اوین در حبس بوده است. پس از بازداشت " سعید " همسر وی در این باره گفته بود : « سعید زمانی که در ایران بسر می بُرد با ایمان و گرویدن به مسیحیت از منظر جمهوری اسلامی خود تبدیل به یک مجرم شد».

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی 

پنجشنبه

می خواهید بدانید سرنوشت زنان صیغه‌ای چه می‌شود

(به نقل از محبت نیوز)



بر سر زنان صیغه ‌ای چه می ‌آید؟ این سئوال اولین انگیزه برای خواندن این گزارش است. زن ‌های صیغه ‌ای را در اطرافمان دیده ‌ایم و می ‌دانیم معمولن از گفتن این که صیغه ‌می ‌شوند ابا دارند.

« محبت نیوز» - بر سر زنان صیغه ای چه می آید؟ زن های صیغه ای را در اطرافمان دیده ایم و می دانیم معمولن از گفتن این که صیغه می شوند ابا دارند. حالا می دانیم که آن ها حدودن با چه معضلاتی مواجهند. معضلاتی که گاه آن قدر بزرگند که طرف مجبور می شود عطای این امر را به لقایش ببخشد و دست از این نوع امرار معاش بشوید. "ساره" مطلقه بیست ساله ای که چند بار ازدواج موقت را تجربه کرده، از معضلاتش گفته و فهیمه هم که زنی بیوه و بی سرپرست است و در پنجاه سالگی برای گذران زندگی این راه را انتخاب کرده، از حسن های این نوع زندگی برایمان گفته. حسن هایی که بالأخره به بن بست منتهی می شوند. ادامه گزارش را با صدای بلند بخوانید و بعد کلاهتان را قاضی کنید!


ساره از حالا می گوید. حالا که دیگر هیچ چیز برایش مهم نیست و اصلن یک لحظه هم دوست ندارد فکر کند که کجا هست، چه کار می کند و سرنوشتش به چه لجنزاری منتهی خواهد شد. به قول خودش فساد اخلاقی برایش چیزی باقی نگذاشته که بخواهد نسبت به آن تعصب و حساسیت به خرج دهد. خودش می گوید اما ته دلش پشیمان است و آرزو دارد که ای کاش بتواند توبه کند و زندگی اش را از نو بسازد.

بیست سال بیشتر ندارد ولی تا به حال ۳بار ازدواج کرده. در سن ۱۳سالگی مسئولیت سختی بر دوشش گذاشته شده و مجبور بوده که هر روز از دوستان پدرش که برای مصرف مواد مخدر به خانه شان رفت و آمد داشتند پذیرایی کند و آتش قلیان آن-ها را چاق کند. تا این جای قصه ساره را داشته باشید. حالا برویم سراغ فهیمه.

"فهیمه" در پانزده سالگی با مردی که از خودش پانزده سال بزرگ تر بوده، ازدواج کرده و حاصل این ازدواج هم برایش دو پسر است که یکی حالا زن دارد و دیگری هنوز مجرد است. شوهر اولش را دوست نداشته. با او مجبوری ازدواج کرده. شریک پدرش بوده. پدرش نمی توانسته به او نه بگوید. هرگز از او محبتی ندیده. به قول خودش نقش این زن فقط یک دستگاه بوده در این زندگی برای روابط زناشویی. همین و بس. این باعث شده تا نتواند برای پسرهایش هم به خوبی مادری کند. چهار سال است که شوهرش مرده و می گوید دروغ چرا؟ خبر مرگش را که شنیدم خوش حال هم شدم. ته دلم گفتم بالأخره می توانم آن طور که دلم می خواهد زندگی کنم. شوهر می میرد و این مادر سال بعد پسر اولش را زن می دهد. پسر دوم هم بیست و چند ساله است و حالا سرباز. روزها می رود و شب ها به خانه می‌آید.ساره اما می گوید که در بین دوستان بی سر و پای پدرش، مرد ۴۷ساله ای مدام با نگاه شیطانی اش دنبالش می کرد و چند بار هم وقتی در خانه تنها بوده قصد مزاحمت و تعرض داشته، اما می ترسیده که در این باره چیزی هم به پدر و مادرش بگوید، چون او برای والدینش مواد مخدر تهیه می کرد.


یک روز دوست کذایی پدرش دفترچه یادداشت خود را از جیبش درآورده و گفته: چوب خط شما پر شده و حسابتان خیلی سنگین شده، بهتر است زودتر تسویه حساب کنید.

پدرش هم با اظهار عجز از او وقت خواسته تا بتواند این پول را فراهم کند اما آن روز، هاشم پیشنهادی را مطرح کرد که باعث بدبختی و سیاه روزی ساره شده. او با وجود این که زن و بچه داشته و ساره هم همسن دخترش بوده گفت: اگر ۳ماه دخترتان با من ازدواج موقت کند هم حساب گذشته تان تسویه می شود و هم یک میلیون تومان پول به شما می دهم تا کمی از قر ض های دیگرتان را پرداخت کنید!

پدر با ترس و لرز بالأخره دخترش را به این مبلغ می فروشد و هاشم، ۴ماه ساره را همراه خود به خانه ای در یکی از روستاهای نزدیک برده و پس از آن که به خواسته های پلید خود رسیده، گفته که ساره می تواند با یکی از دوستانش که آدم ثروتمندی است نیز رابطه داشته باشد و از این راه پول خوبی به جیب بزند.

ساره دیگر نتوانسته طاقت بیاورد و از آن خانه فرار کرده و به کمک مردی جوان به منزل پدرش برگشته.

حالا اما ببینیم که فهیمه چه راهی را پیش گرفت. او که از استطاعت مالی برخوردار نبود تصمیم گرفت یک سال و چند ماه پس از مرگ شوهرش زن موقت و صیغه ای مردی بشود که همیشه در بازار از خبازی او پارچه می خریده. ازدواج موقت با این مرد برایش این بار آرامش به همراه داشته. هرگز محبت و آرامش را در زندگی زناشویی لمس نکرده بوده و این بار به آن چه که عمری منتظرش بوده رسیده.

ازدواج دوم ساره با مردی ۵۰ساله بود که پول باد آورده اش از پارو بالا می رفت. این مرد نیز فقط به دنبال عیاشی و خوش-گذرانی بود و ساره را به عنوان زنی مطلقه به عقد خود درآورد.


متأسفانه با این که این مرد را هفته ای دو روز بیشتر نمی دیده اما رفت و آمد با او باعث شد که ساره هم به دام مواد مخدر بیفتد. هنوز چند ماه از ازدواج شان نگذشته بود که پلیس شوهرش را به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر کرده و او به حبس ابد محکوم شد. در این شرایط هم ساره با راهنمایی یکی از دوستان پدرش که از نظر فکری در سطح بالایی قرار داشته ولی اعتیاد وجودش را از بین برده، تقاضای طلاق دادم و به خانه پدرم برگشتم. یک سال از این ماجرا گذشت و خانواده اش هم با مبلغ ۳میلیون و ۵۰۰هزار تومان وجه نقد که از بابت مهریه ساره گرفته بودند مخارج بساط دود و دم خود را مهیا کردند. پدرش با توسل به زور و تهدید یک روز ساره را به عقد پیرمردی درآورد که بیمار و از کار افتاده بود. در واقع به خاطر کلفتی و مراقبت از پیرمرد با او محرم شده بود و پا به خانه ای گذاشته بود که نیمی از موهای سرش را در جوانی سپید کرد. پیرمرد اخلاق بسیار تندی داشته و با کوچک ترین بهانه ای ساره را به باد ناسزا و فحش های رکیک می گرفته. یک روز هم با یکی از در و همسایه ها آشنا می شود و خانم مسن که از تیپ و قیافه اش خیلی تعریف و تمجید می کرده پس از مدتی تشویقش کرده که از خانه فرار کند و ساره هم با مبلغی پول این خانه را ترک می کند. اما خانه بعدی کجاست؟


فهیمه که خیلی از زندگی زناشویی تازه اش راضی بوده تا این که یک روز در وقتی نامنتظره پسرش با مرخصی از سرتیپ گروه ساعتی را برای استراحت به خانه می آید و فهیمه را با همسر صیغه اش در خانه می بیند و کار به دعوا و جنجال و چاقوکشی می رسد. پسر همان روز خانه را ترک می کند و دیگر هم بازنمی گردد. پسر اول هم موضوع را متوجه می شود و مادرش را طرد می کند. حالا فهیمه مانده و مردی که پایش لب گور است و فرزندانی که خانه پدری شان را طلب دارند و دنبال میراث پدر هستند. فهیمه بی خانمان شده است.


ساره بعد از آن با اتوبوس خودش را به مشهد رسانده و به نشانی منزل یکی از آشنایان زن همسایه رفته ولی آن ها خانه خود را عوض کرده بودند. با نا امیدی به ترمینال برگشته و تصمیم داشته به شهر خودشان برگردد که به طور اتفاقی در ترمینال با زنی میان سال آشنا می شود. او باب گفت وگو را باز کرده و زمانی که فهمیده او فراری است و از درد اعتیاد رنج می برد، او را همراه خودش به خانه ای برده که ظاهرن خانه عفاف اما در باطن لانه فساد بود. روزهای اول قرار گذاشته بوده که فقط برای این زن و میهمانانش آشپزی کند اما در مدت کوتاهی اسیر وسوسه های شیطانی می شود و تن به ازدواج های موقت با هر کس و ناکسی می دهد. ساره بعدها گفت که حتی دوست ندارد خودش را در آینه ببیند چون از خودش متنفر است. او از این که تن به بودن با هرکسی داده و بعد هم معتاد شده منزجر است و حالا راه تازه ای را طلب می کند. باز هم یادآوری می کنم او تنها بیست سال دارد.


فهیمه هم راضی بود اما حالا باید باقی عمر را بی خانمان سپری می کرد. پیرمرد هم حاضر نبود از ترس زن و بچه اش سرپناهی را به نام او کند. او یک حاجی بازاری بود اما برایش سرنوشت این زن که برای آسایش او مخاطره کرده بود اهمیتی نداشت.


حالا همگی می توانیم دقیقن حدس بزنیم که بر سر زنان صیغه ای –راضی یا ناراضی- چه می آید.

   ابراهیم طباطبایی ،  محمد سهرابی & سعید معینی