مسیحیت پارسی persiachristianity

مسیحیت پارسی        persiachristianity
پرچم پرافتخار ایران

درباره ما



اینجانب سعید متولد تهران  سال 1360 که بمدت 3 سال است که به مسیحیت ایمان آورده ام و می توانم به شما بگویم که من در اصل به مدت 3 سال است در حال زندگی به معنی واقعی هستم .در گذشته ها همیشه مجبور بودم با ترس و وحشتی که نشات گرفته ازاحکام دین اسلامی که به عنوان احکام زندگیم برگزیده شده بود و به طور کورکورانه مجبور به اطاعت از آن بودم زندگی کنم. اما از زمانی که با حقیقت مسیحیت آشنا شدم و ایمان آوردم که خداوندمان عیسی مسیح با مرگ خود کفاره گناهانمان را داد ، دیگر ترسان و حراسان از این مسئله نیستم که مبادا اعمالم باعث شود که من جهنمی باشم چراکه به وجود خدای زنده در زندگی روزمره خود ایمان دارم و می دانم که این ایمان ماست که باعث نجات ما میشود نه انجام اعمال دینی. آمین


 ************************************************************************



اینجانب محمد در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدم  به همین خاطر پس از سالها تلاش و تحصیل در دانشگاه  و مطالعه انواع کتب درسی و غیر درسی در زمینه های فقهی و معنوی همیشه به  دنبال یک آرامش روحی و معنوی پایدار بوده ام. اما نتوانستم پس از سالها تعالیم دینی و عبادت  به این مهم دست یابم به همین خاطر  به دنبال هر راه و کمکی برای رسیدن به این مسئله بودم تا اینکه توسط یکی از دوستان صمیمی خود به نام ابراهیم با حقیقتی نو آشنا گردیدم که فصل تازه ای را در زندگیم رقم زد .
او مرا به کلیسای  جماعت ربانی مرکز در تهران  برد و در آنجا با یک فرد  بسیار فرهیخته آشنا شدم . آن فرد که از شبانان آن کلیسا بود خود فردی ایرانی الصل بود که چندین سال گذشته پس از یک وضعیت مشابه من  با یک تولدی دوباره به یک آرامش روحی دست یافته بود که در آن زمان من متوجه شدم که برای رهایی از این افسردگی و بی هدفی باید همانند خداوندمان عیسی مسیح  خود دنیوی را کشته و مجدد متولد گردم که این حقیقت جز با ایمان آوردن به دین مسیحیت و رعایت اصول شاگردی عیسی مسیح میسر نمی باشد.
از این رو اینجانب به اتفاق دوستان عزیز خود ابراهیم  طباطبائی و سعید معینی این وظیفه را در خود احساس کردیم که با راه اندازی این وبلاگ  پیام  کتاب مقدس  را به گوش دیگران برسانیم که می فرماید : 
« زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد،بلکه حیات جاویدان یابد . اما خدا محبت خود را به ما این گونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد» ( یوحنا 16:3 ، رومیان 8:5).

************************************************************************ 




اینجانب مجتبی از دوران کودکی خاطرات دلچسبی ندارم. هر چه بود اندوه بود و حسرت حتی زمانی که پای به دنیای درس و مدرسه گذاشتم،جایی که شروع رشد و بلوغ فکری و شخصیت هر انسانی می تواند باشد. تازه فهمیدم که در چه شرایطی باید رشد کرد در شرایطی پر از تنش و اضطراب در شرایطی که پا فشاری زیادی روی دین و مذهب می شد در شرایطی که سنتهای پوچ و تو خالی در جامعه حکم فرما بود.
در فضائی که دروغ و تظاهر حرف اول را می زد. در شرایطی که نماز خواندن و عزا داری در اعیاد مختلف تبدیل به یک سمبل بزرگ برای نشان دادن یک انسان درست و موجه جامعه را داشت.
ولی به گونه ای دیگر فکر میکردم و می کنم. همیشه به دنبال آرامش فکر و ذهن و یک زندگی بدون تنش و اضطراب هستم. دوست داشتم برای خودم زندگی کنم نه برای چیزهای پوچ و مادی که انسانهای زیادی  برای رسیدن به آن دست به هر کار و تظاهری می زنند.
همیشه سپاسگذار خواهم بود از سعید عزیز که چنین راه مقدسی را به من نشان داد و یک زندگی جدید را پیش روی من قرار داد.
و با کمک سعید و دوستان عزیزم در کلیسا و مطالعه کتاب مقدس  به هر آنچه که  نیازمند زندگی ایده آل می باشد دست پیدا کرده ام و سخت تلاش خواهم کرد که با یاری خداوند و خواست او هر روز مفید تر از قبلم باشم.


***************************************************

با تشکر و آرزوی موفقیت برای تمامی افرادی که در این راه قدمی راسخ برداشته و با تولدی دوباره خود را در آزمایشی وا قعی قرار می دهند .